به یادت بیاور، از یادت نگذار که برود روز های سختت.

ساخت وبلاگ

برای شروع وبلاگم باید بگم که :

بسیار با خودم کلنجار رفتم که دیگر ننویسم . اما خب بهتر است بنویسم :)

چرا برای خودم نمینویسم ؟

چون که میخواهم دیگران هم ببینند

شاید میان حرف هایم ، یک چیزی در جایی به درد کسی بخورد

و در نهایت اینکه ، شاید ماه ها اینجا را سر نزنم و شاید هر روز سر بزنم و بنویسم.

همین.

به یادت بیاور، از یادت نگذار که برود روز های سختت....
ما را در سایت به یادت بیاور، از یادت نگذار که برود روز های سختت. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hessamasadi بازدید : 17 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 17:44

کمتر از یک هفته است ، تراپی و قطع کردم ، بهم گفت هروقت نیازم داشتی ، وقت بگیر و بیا ببینمت در واقع هم همینطوره ، فقط منو میبینه ، منم اون و میبینم زیاد حرف میزنم ، یکم جوابم و میده ولی بی نهایت بهم توجه دارهاگر اینجا بود میگفت توجه داشتن یعنی چیو من جواب میدادم توجه یعنی اشتیاقو بعد اون میپرسید خب اشتیاق چه معنایی واست دارهو من میگفتم یعنی نگاه و میگفت بیشتر توضیح بده میگفتم یعنی بدون توجه به اینکه اطراف چه خبره ، تو بشی کانون توجه گوشی زنگ بخوره ، نگاهش نکنی آدمی زیبا رد بشه ، نگاهش نکنیبوی خوبی بیاد ، برنگردی دنبال منبع بو بگردیآره من اشتیاق میبینم من دنبال این توجه بودم و در 45 دقیقه تراپی پیداش کردمیعنی داشتم پول میدادم که بفهمم ، میشه آدمی تمام توجه اش به تو باشهبفهمه تو رو ، با زبان تو حرف بزنه ، با سکوتت ، اذیت نشه میشه یعنی ؟و دیدم میشه ، فقط کافیه بخواد حالا فرقی نمیکنه ، تراپی پول میگیره و این کار و میکنه عاشق ، عشق میگیره محبت میگیره و این کار و میکنهرفیق ، مرام و معرف میگیره هرچیزی به هر حال یه قیمتی داره دیگهجالبه زیاد از TAB استفاده میکنم سریع میرم خط بعد یعنی دیگه کمال گرا نیستمنباید حتمااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا تا آخر این خط پر بشهنباید کار ویژه ایی انجام بشهانگار فقط خودم هستممگه خودم کافی نیستمباورت میشه دارم لبخند میزنم و مینویسمیه دفعه این فکر اومد تو سرم که بالاخره روز بعدی ، ممکنه روز خوبی نباشه خب نباشهمشکلش چیهروز خوب و بد ساعت خوب و بدآدم خوب و بدهمه در کنار هم میشن این دنیا نفس عمیق کشیدمبه این فکر میکردم که دیگه چیزی بنویسم یا نهدارم سریع تایپ میکنمداشتم به این فکر میکردم ، الان یکی بهم توی اینستا پیام میدهبعد به خودم گفتم ای به یادت بیاور، از یادت نگذار که برود روز های سختت....ادامه مطلب
ما را در سایت به یادت بیاور، از یادت نگذار که برود روز های سختت. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hessamasadi بازدید : 23 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 17:44

دیر به دیر میامعلتش مشخصه خیلی از مسائلی که قبلا واسش کلی زمان میگذاشتم راحت با یه فکر کردن ساده در سکوت حلشون میکنم و رد میشم از روشوندیگه زیاد فکرم و درگیر مسائل نمیکنمالان هم که میبینی دارم دوباره مینویسمبخاطر اینه که میخواستم فقط یه چیزی نوشته باشمدوباره آهنگ گذاشتمExperience از ludovico einaudiسرم خیلی درد میکنهواقعا اونقدر هم حال ندارم بنویسمبهتره برم مسواکم و بزنمو زود بخوابم ساعت 11 است خسته ام خیلیفردا باید 8 پاشم برم باشگاهخیلی اتفاقا هست که میتونم واسش کلی بنویسمولی واقعا توان ندارمولی بهتره جملاتی قصار را از خودم بنویسمخب با این شروع کنمبرو و برنگرد به هر آن چیزی که روزی به این نتیجه رسیدی به درد تو نمیخورهاگر قلبت با یک نفر موافق نبود ، سمتش نرو . اگر آن نفر سمتت آمد و تو بخاطر روحیه لطیفت پسش نزدی، همچنان بر این باور بمان که آن فرد ، آدم تو نیست بگذار باشند ، ولی تو نباش شاید آنها انرژی اضافه دارند ولی تو نداری ارزش همه روز ها برابر است روزی را از دست ندهبابت خراب شدن روزت ، ناراحت باش بابت بهتر شدن خوشحالاگر چیزی اذیتت میکنه ، رهاش کن و مطمئن باش ماه دیگر اصلا بهش فکر نخواهی کرددرسته سریع سین زدن خوبه و نشان دهنده احترام استاما بهتر است این قانون را به روز کنم ، به کسی احترام بگذار که ارزش احترام گذاشتن داردبا دوستات بیشتر وقت بگذرون خیلی زود اینجا تموم میشهزودتر از اینکه فکر کنیچشم بهم بزاری همشون و باید از پشت گوشی ببینیدلتنگشون خواهی شد واسه مابقی وقت نگذار دوستات فقطخدافظ به یادت بیاور، از یادت نگذار که برود روز های سختت....ادامه مطلب
ما را در سایت به یادت بیاور، از یادت نگذار که برود روز های سختت. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hessamasadi بازدید : 19 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 17:44

نگاه میکردم توی صورت خسته و بچگانه اش ، پشت پلک هایش را تصور میکردم ، بی خطوط و چین و چروک بودن پوستش را نگاه میکردم ، همزمان آهنگی پخش میشد که خواننده داشت میخوند '' i have your dream'' با خودم میخون به یادت بیاور، از یادت نگذار که برود روز های سختت....ادامه مطلب
ما را در سایت به یادت بیاور، از یادت نگذار که برود روز های سختت. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hessamasadi بازدید : 103 تاريخ : دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت: 16:36

در تنهایی پرسه میزد پسرک ، مدام فریاد میکشید ، از دور میشنیدم که چه میگفت ، تمام صحبت هایش حول این حرف ها بود ، من چقدر خر بودم ، من یک گاو بیشتر نبودم ، من خریت کردم ، دلم میخواست خودم را بهش نشان می به یادت بیاور، از یادت نگذار که برود روز های سختت....ادامه مطلب
ما را در سایت به یادت بیاور، از یادت نگذار که برود روز های سختت. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hessamasadi بازدید : 119 تاريخ : دوشنبه 13 اسفند 1397 ساعت: 16:36